شهید دکتر مصطفی چمران

شهید دکتر مصطفی چمران در اسفند ماه سال ۱۳۱۱ در محله سر پولک تهران به دنیا آمد، دوران ابتدایی را در مدرسه انتصاریه نزدیک پامنار و دبیرستان را ابتدا در مدرسه دارالفنون و سپس در دبیرستان البرز به اتمام رساند، مصطفی چمران در سال ۱۳۳۲ با رتبه ۱۵ در رشته الکترومکانیک دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته و در سال ۳۶ با درجه شاگرد اولی فارغ التحصیل شد.
مهندس بازرگان – از اساتید دانشکده فنی دانشگاه تهران – درباره شهید چمران گفته است: « یکی از دانشجویان ممتاز دانشکده مصطفی چمران بود. استعداد کم نظیری داشت. در دروس تئوری و عملی بسیار قوی بود. خط زیبایی داشت، نقاشی او هم خوب بود، جزوه اش رابرای نمونه به بچه ها نشان می دادم. با عاطفه، صمیمی، عارف مسلک، متدین و دوست داشتنی بود. یک بار نمره امتحانش را ۲۲ داده بودم! آن قدر کارش عالی بود که دیدم طلبکار است. گفتم این دو نمره طلبت را در امتحانات آخر سال حساب می کنم، اما این کار هرگز صورت نگرفت، زیرا همیشه در نمره گرفتن، او طلبکار بود و من بدهکار ماندم.

 او در تمام دوران تحصیل جزو شاگردان ممتاز است به طوریکه با بورس شاگرد اولی در دانشگاه تهران برای ادامه تحصیل به دانشگاه تگزاس «ای اند ام» آمریکا می رود و کارشناسی ارشدش را در رشته مهندسی برق می گیرد. سپس برای دریافت درجه دکترا در رشته الکترونیک و پلاسما فیزیک به دانشگاه برکلی ایالت کالیفرنیا می رود و در آن جا نیز می درخشد، به گونه ای که پایان نامه او مرجع مقالات علمی در زمینه پلاسما فیزیک می شود. چمران در کنار زبان فارسی به زبان های عربی، ترکی، فرانسوی، انگلیسی و آلمانی مسلط بود و در کنار دانش، به هنر نیز توجه دارد.
او از ذوق هنری و عرفانی سرشاری برخوردار بود. خط خوش و نقاشی زیبا و بیان و نوشتاری منسجم و لطیف از همان دوران جوانی او را از دیگران ممتاز می کرد. با آن که ظاهری لاغر اندام داشت ولی در ورزش های میدانی و همچنین کشتی نمونه بود.

فعالیت های سیاسی

شهید چمران فعالیت های سیاسی خود را از سال آخر دبیرستان در مدرسه البرز در سال تحصیلی ۳۲-۱۳۳۱ شروع کرد
او درباره شروع فعالیت هایش چنین گفته است: از سن پانزده سالگی در انجمن اسلامی دانش آموزان شرکت داشتم که باز هم در همانجا با آیت الله طالقانی برخورد و آشنایی یافتم و در مسجد هدایت یکی از شاگردان پرو پا قرص ایشان و درس تفسیر بودم. و مقدار زیادی از آموزش های ایدئولوژیک خود را از آقای طالقانی و انجمن های اسلامی آن وقت فرا گرفتم.
در دهه ۳۰، زمانی که جوّ غالب فکری و سیاسی در مراکز دانشگاهی و از جمله دانشگاه تهران در اختیار توده ای ها بود و دین و سیاست دو مقوله مجزا از هم دیگر بودند و برخی از دانشجویان مسلمان حتی با ترس از هوچی گری های توده ای ها در نمازخانه دانشگاه حاضر نمی شدند، شهید چمران از همان آغاز ورودش به دانشگاه بدون آن که تبلیغات توده ای ها بر اراده او تأثیری گذارد، با شجاعت تمام به تعهدات اسلامی اش عمل می کرد.
در مبارزات سیاسی دوران دکتر مصدق از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت شرکت داشت و از عناصر پرتلاش در پاسداری از نهضت ملی ایران در کشمکش‌های مرگ و حیات آن دوره بود. بعد از کودتای ننگین ۲۸ مرداد و سقوط حکومت دکتر مصدق، به نهضت مقاومت ملی ایران پیوست و سخت‌ترین مبارزه‌ها و مسئولیت‌های او علیه استبداد و استعمار شروع شد، پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ که توسط آمریکا و انگلیس طرح ریزی و اجرا شد، نهضت مقاومت ملی به منظور بسیج مردم و مقاومت در برابر اهداف کودتا شکل گرفت که شهید چمران به عنوان عضو فعال کمیته نهضت مقاومت ملی دانشگاه نماینده دانشکده فنی در آن نهضت بود.

در روز شانزدهم آذر ماه سال ۳۲ که رژیم شاه، دانشجویان معترض به سفر ریچارد نیکسون معاون رئیس جمهوری آمریکا را به گلوله بست و سه نفر از دانشجویان دانشکده فنی به شهادت رسیدند، شهید چمران جراحت مختصری برداشت و بعدها با کمک سایر دانشجویانی که در این فعالیت انقلابی مشارکت داشتند، مفصل ترین مقاله ای در مورد واقعه شانزده آذر نوشت که بعدها این مقاله در نشریه ای به همین نام در آمریکا هم منتشر شد.
در دهه چهل و پنجاه شهید چمران فعالیت های سیاسی خود علیه رژیم پهلوی را خارج از کشور تداوم بخشید. نخستین حرکت مهم سیاسی او و دوستانش در آن دوران تشکیل انجمن های اسلامی دانشجویان و همچنین کنترل سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا بود به دلیل این فعالیت‌ها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع شد و از آن پس تا پایان دوره دکتری در دانشگاه برکلی به عنوان پژوهش‌یار ای آی مشغول به کار شد.
پس از قیام پانزده خرداد ۴۲، در بین عده ای از مبارزان خارج کشور و داخل کشور این فکر به وجود آمد که برخورد نهایی با رژیم شاه و تنها راه پیروزی از طریق مبارزه مسلحانه است. پس از جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی و همزمان با ایجاد فضای منفی گسترده علیه مسلمانان، چمران تصمیم می گیرد از آمریکا خارج شود، به خاورمیانه سفر کند .چمران پس از اتمام تحصیلات و پس از تظاهرات پانزده خرداد رهسپار مصر می شود و به تأسیس اولین پایگاه آموزش جنگ های مسلحانه می پردازد. او به مدت دو سال، سخت ترین دوره های چریکی و پارتیزانی را می آموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته می شود. بعد از وفات عبدالناصر، ایجاد پایگاه چریکی مستقل، برای تعلیم مبارزان ایرانی، ضرورت پیدا می‏کند و شهید چمران در سال ۱۳۴۶ به دلیل مخالفت با ملی گرایی افراطی در کشور مصر، برای مدتی به آمریکا بازگشت و در اواخر سال ۱۳۴۹ بنا به دعوت امام موسی صدر و به منظور ایجاد پایگاه مبارزاتی جدید، راهی لبنان شد و مدیریت مدرسه صنعتی جبل عامل را که فرزندان یتیم شیعی لبنان در آن جا آموزش می دیدند بر عهده گرفت. او به کمک امام موسی‏ صدر، رهبر شیعیان لبنان، حرکت محرومین و سپس جناح نظامی آن، سازمان «امل» را براساس اصول و مبانی اسلامی پی ‏ریزی نموده و علی‏ گونه در معرکه‏ های مرگ و حیات به آغوش گرداب خطر فرو می‏رود و در طوفان‏های سهمناک سرنوشت، حسین ‏وار به استقبال شهادت می‏تازد و پرچم خونین تشیع را در برابر جبارترین ستم‏گران روزگار، صهیونیزم اشغال‏گر و هم‏دستان خونخوار آنها، راست‏گرایان «فالانژ»، به اهتزاز درمی‏آورد و از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله‏ های بلند کوه‏های جبل ‏عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانی ‏ها به یادگار گذاشته؛ در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته و شرح این مبارزات افتخارآمیز با قلمی سرخ و به شهادت خون پاک شهدای لبنان، بر کف خیابان‏های داغ و بر دامنة کوه‏های مرزی اسرائیل برای ابد ثبت گردیده است.
در خاطرات وی درباره سفر به لبنان آمده است: من در آمریکا زندگی خوشی داشتم، از همه نوع امکانات برخوردار بودم، ولی همه لذ ّات را سه طلاقه کردم و به جنوب لبنان رفتم، تا در میان محرومان و مستضعفان زندگی کنم، با فقر و محرومیت آن ها آغشته شوم و قلب خود را برای دردها و غم های این دلشکستگان باز کنم. از طرفی ما احتیاج به یک پایگاه در منطقه داشتیم که از آن جا بتوانیم فعالیت های خودمان را برعلیه رژیم ایران سازمان بدهیم، در آن زمان مناسب ترین نقطه لبنان بود. اضافه بر این که امام موسی صدر که مخالف حکومت شاه بود حاضر به همکاری با ما بود. شهید چمران دو نشریه صوت المحرومین و صوت الامل که جنبه تئوریک و خبری داشت را منتشر کرد.
فعالیتهای شهید چمران در لبنان روز به روز در حال گسترش بود تا اینکه با سفر امام موسی صدر به لیبی و مفقود شدن وی و همراهانش نقطه عطفی در مبارزات وی و سایر مبارزان لبنانی انجام گرفت و آنان را برای ادامه راهی که امام موسی صدر آغاز کننده آن بود بیش از پیش منسجم تر کرد.
او به هر طریقی که توانست فریاد مظلومیت شیعیان لبنان را سر داد و می گفت من با ایمان به انقلاب قدم به این راه گذاشته ام و همه روزه در معرض مرگ و نیستی قرار گرفته ام ولی بر اساس ایمان به هدف و آزادی فلسطین از مرگ نهراسیده ام و همه خطرات را با آغوش باز استقبال کرده ام. خدایا تو می دانی که ظلمت کفر و ظلم بر همه جا سایه افکنده و در جنوب لبنان که یک سره زیر سیطره چپ فرو رفته بود، نماز خواندن و به مسجد رفتن و اذان گفتن جرم به حساب می آمد و حتی رهبران مومن مقاومت هم سکوت کرده بودند و یارای مبارزه با طوفان تبلیغاتی چپ را نداشتند. ای خدای بزرگ تو را شکر می کنم که به ما قدرت دادی که در این دوران سیاه، کلمه حق باشیم.

شهید چمران و فعالیت های سیاسی پس از پیروی انقلاب اسلامی
در واپسین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، دکتر چمران به عشق دیدار حضرت امام (ره) و پیوستن به امواج خروشان مردم، پس از بیست و دو سال هجرت و تبعید به وطن بازگشت و در آغاز ورودش به دیدار امام خمینی(ره) شتافت. وی سپس نخستین دوره های آموزشی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را راه اندازی و خود شخصاً به تربیت کادر آن مبادرت کرد.
پس از آن در سمت معاونت نخست وزیر در امور انقلاب مشغول حل و فصل مسایل نقاط بحرانی کشور شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، احزاب چپ و گروه های ضد انقلاب درصدد تجزیه مناطق مختلف کشور به ویژه کردستان بودند، آنان یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی در اول اسفند ماه در ابتدا با تهاجم به منطقه مهاباد زمزمه جدایی و خود مختاری سردادند و در ۲۷ اسفند ۵۷ به سنندج یورش بردند و گروه کثیری را به شهادت رساندند. تهاجم به نقده در ۳۱فروردین  و بانه، سردشت، سقز، مریوان، اشنویه و بوکان و سایر شهرها در جهت تجزیه کردستان بود. قائله پاوه در ۲۴ مرداد ۱۳۵۸ با شدت بیشتر و با شهادت بسیاری از اهالی منطقه و نظامیان شروع شد به حدی که فروپاشی کردستان و تجزیه آن منطقه از ایران قوت گرفت، در چنین شرایطی شهید چمران و شهید فلاحی با عزیمت به پاوه و همراهی با نیروهای نظامی، آنان را دلگرم به ادامه مبارزه کردند و با عزیمت نیروهای ارتشی به منطقه پاوه، نیروهای ارتشی به طور رسمی وارد معرکه شدند و تمامی مناطق اشغال شده در کردستان پاکسازی شد نقش دکتر چمران در این قائله را ابراهیم حاتمی کیا در فیلم “چ” به تصویر کشیده است.
شهید چمران در ۱۶ آبان ۱۳۵۸ به پیشنهاد شورای انقلاب و به فرمان امام خمینی(ره) به عنوان نخستین فرد غیر نظامی به وزارت دفاع منصوب شد.
دکتر چمران در نخستین دور انتخابات مجلس شورای اسلامی، از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد و تصمیم داشت در تدوین قوانین و نظام جدید انقلابی، به ویژه در ارتش ، حداکثر تلاش خود را به کار بندد. وی سپس در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۵۹، هنگام تشکیل شورای عالی دفاع،  در این شورا منصوب شد.
شهید چمران با شروع جنگ تحمیلی و حمله ارتش صدام به مرزهای ایران اسلامی به اهواز رفت و شب بعد از ورود، نخستین حمله چریکی را علیه تانک های دشمن که تا چند کیلومتری شهر در حال سقوط اهواز پیش روی کرده بودند ، آغاز کرد، سپس با آموزش گروهی از رزمندگان داوطلب که گرد او جمع شده بودند، ستاد جنگ های نامنظم  را در اهواز تشکیل داد.
شهید چمران  پس از آگاهی از تسخیر سوسنگرد با سازماندهی نیروهای مردمی و سپاه پاسداران در کنار ارتش توانست شهر سوسنگرد را از محاصره نجات بخشدو  در این منطقه بود که هنگام درگیری با نیروهای بعثی زخمی شد.
در ۳۱ اردیبهشت سال ۱۳۶۰ شهید چمران همراه با رزمندگان اسلام توانستند ارتفاعات الله اکبر را فتح کند. شهید چمران و فرمانده شجاعش – ایرج رستمی- دو روز بعد از فتح ارتفاعات الله اکبر ، توانستند تپه های شاهسوند را تصرف کنند.
سپس شهید چمران طرح تسخیر دهلاویه را با ایثار و فداکاری رزمندگان ستاد جنگ های نامنظم و به فرماندهی ایرج رستمی عملی کرد.
در سحرگاه ۳۱ خرداد ایرج رستمی فرمانده منطقه دهلاویه و از یاران نزدیک شهید چمران به شهادت رسید و او از این حادثه بسیار متأثر و غمگین شد و سید احمد مقدم پور را به جای شهید رستمی به رزمندگان معرفی کرد و به همه سنگرها سرکشی و با همه رزمندگان خداحافظی و دیده بوسی کرد و به خط مقدم جبهه با دشمن بعثی رفت.
در خط مقدم در حال یادآوری نکاتی به سایر رزمندگان بود که مبادا کسی از نقطه ای که او هست جلوتر برود، ترکش خمپاره، به پشت سرش اصابت کرد که بلافاصله او را با آمبولانس به بیمارستان سوسنگرد منتقل کردند، لکن روح ملکوتی او به نزد خدای خویش شتافت و ندای پروردگارش را لبیک گفت.

بخشی از متن وصیت نامه ایشان

«برای مرگ آماده شده ام و این امری است طبیعی که مدت هاست با آن آشنا شده ام. ولی برای اولین بار وصیت می کنم. خوشحالم که در چنین راهی به شهادت می رسم. خوشحالم که از عالم و ما فیها بریده ام. همه چیز را ترک گفته ام.
علایق را زیر پا گذاشته ام. قید و بندها را پاره کرده ام.
دنیا و ما فیها را سه طلاقه گفته ام و با آغوش باز به استقبال شهادت می روم… از آن چه به دست من رسیده، به خاطر احتیاجات شخصی چیزی بر نداشته ام.
جز زندگی درویشانه چیزی نخواسته ام. حتی زن و بچه ها و پدر و مادر نیز از من چیزی دریافت نکرده اند… وصیت من درباره قرض و دین نیست. مدیون کسی نیستم، در حالی که به دیگران زیاد قرض داده ام. به کسی بدی نکرده ام. در زندگی خود جز محبت، فداکاری، تواضع و احترام نبوده ام. از این نظر نیز به کسی مدیون نیستم… آری وصیت من درباره این چیزها نیست… وصیت من درباره عشق و حیات و وظیفه است…»

دست نوشته‌های چمران به تدریج از سوی بنیاد چمران به چاپ رسیده که از آن جمله است:

  1. خدا بود و دیگر هیچ نبود.
  2. علی زیباترین سرودۀ هستی.
  3. مجموعه بینش و نیایش و چهارگفتار پیرامون شناخت انسان و خدا.
  4. دو کتاب لبنان و کردستان حاوی خاطرات او از لبنان و کردستان است.
  5. همچنین انتشارات به نشر وابسته به آستان قدس رضوی، متن عربی دعای کمیل را همراه با ترجمه شهید مصطفی چمران در سال ١٣٩٥ش. در ٦٤ص. منتشر کرده است.

سال ۱۳۹۱ محسن علوی پور کتاب زندگی نامه چمران را منتشر کرد، نیک رابینسون در سال ۲۰۱۳ زندگی نامه انگلیسی چمران را در انگلستان منتشر کرد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا