علی اسفندیاری (۲۱ آبان ۱۲۷۶ – ۱۳ دی ۱۳۳۸) که با نام نیما یوشیج شناخته میشود، شاعر ایرانی بود. او بنیانگذار شعر نو فارسی و ملقب به «پدر شعر نو» در ایران است. او را یکی از تاثیرگذارترین شاعران در شعر معاصر ایران دانستهاند. (منبع ویکی پدیا)
سال شصتمِ عمر من است. چقدر خفیفم. به اندازۀ یک پیشخدمت حقوق میگیرم. آن هم در این دو سه سال و سابقاً شصت تومان حقوق من بود. با همه وارستگیِ خودم باید بگویم برای سیر کردن شکم، چقدر باید خفّت برد. من با خدمت پیشخدمتی در این اداره خیلی خفیف شدهام. من نردبان ترقی عدهای هستم. گرسنهای هستم در قبرستان، بیسروسامانی هستم که هیچچیز در این دنیا ندارم… من استادم برای مردن. من استادم که نفهمند چه چیز مرا خرد کرده است… برای من پاپوش میدوزند که حتی نانِ گدایی هم به دست من نرسد… من استادم که مقاله بنویسم برای فلان مجلۀ چرتنقوز. چرا نمیمیرند؟ چرا مزاحم حال من هستند… اگر بدانی که من چه کشیدم… کشیدهام آنچه را که شهدا میکشند. میفرماید: من عفّت من عشقه فهو شهید! کسی که از عشقش چشم پوشیده از شهداست. اگر بدانی من چه کشیدهام.
شب- ۱۲دیماه ۱۳۳۲:
«نه دوستی نه معاشری نه کسی. همچو در بیغولهام مثل اینکه نیمهجان در قبر گذاشتهاند مرا. رحمت الهی فقط چند روز پیش اینجا آمد ـــ باید بگویم در من بیتحریک نبود ولی او هم رفت. عمداً دارم به بطالت میگذرانم ـــ عمداً ـــ عمداً.»
– یادداشتهای نیما.