چند شعر از لنگستون هیوز با ترجمه احمد شاملو

عملههای جادهی فلوريدا
دارم یه جاده میسازم
تا ماشینا از روش رد شن،
دارم یه جاده میسازم
میون نخلا
تا روشنی و تمدن
از روش رد شه.
□
دارم یه جاده میسازم
واسه سفیدپوسّای پیر و خرپول
تا با ماشینای گُندهشون از روش رد شن و
منو اینجا قال بذارن.
□
اینو خوب میدونم
که یه جاده به نفع همهس:
سفیدپوسّا سوار ماشیناشون میشن
منم سوار شدن ِ اونارو تموشا میکنم.
تا حالا هیچ وخ ندیده بودم
یکی به این خوشگلی ماشین برونه.
آی رفیقا!
منو باشین:
دارم یه جاده میسازم!
طلوع آفتاب در «آلاباما»
وقتی آهنگساز شدم
واسه خودم یه آهنگ میسازم
در باب طلوع آفتاب تو آلاباما
و خوشگلترین مقامارو اون تو جا میدم:
اونایی رو که عین مه باتلاقها از زمین میرن بالا و
اوناییرو که عین شبنم از آسمون میان پایین.
درختای بلند ِ بلندم اون تو جا میدم
با عطر سوزنکای کاج و
با بوی خاک رُس قرمز، بعد از اومدن بارون و
با سینه سرخای دُم دراز و
با صورتای شقایق رنگ و
با بازوهای قوی ِ قهوهیی و
با چشمای مینایی و
با سیاها و سفیدا، سیاها، سفیدا و سیاها.
دستای سفیدم اون تو جا میدم
با دستای سیا و دستای قهوهیی و دستای زرد
با دستای خاک رُسی
که تموم اهل عالمو با انگشتای دوستیشون ناز میکنن و
همدیگه رم ناز میکنن، درست مث شبنمها
تو این سفیدهی موزون سحر ــ
وقتی آهنگساز شدم و
طلوع آفتابو تو آلاباما
به صورت یه آهنگ درآوردم.
عیسای مسیح
روی جادهی مرگت به تو برخوردم.
راهی که از اتفاق پیش گرفته بودم
بیآن که بدانم
تو از آن میگذری.
هیاهوی جماعت که به گوشم آمد
خواستم برگردم
اما کنجکاوی
مانعم شد.
از غریو و هیاهو
ناگهان ضعفی عجیب عارضم شد
اما ماندم و
پا پس نکشیدم.
انبوه بیسر و پاها با تمام قوت غریو میکشید
اما چنان ضعیف بود
که به اقیانوسی بیمار و خفه میمانست.
حلقهیی از خار خلنده بر سر داشتی
و به من نگاه نکردی.
گذشتی و
بر دوش خود بردی
همهی محنت ِ مرا.
غیر قابل چاپ
راسی راسی مکافاتیه
اگه مسیح برگرده و پوسّش مث ما سیاه باشهها!
خدا میدونه تو ایالات متحد آمریکا
چن تا کلیسا هس که اون
نتونه توشون نماز بخونه،
چون سیاها
هرچی هم که مقدس باشن
ورودشون به اون کلیساها قدغنه;
چون تو اون کلیساها
عوض مذهب
نژادو به حساب میارن.
حالا برو سعی کن اینو یه جا به زبون بیاری،
هیچ بعید نیس بگیرن به چارمیخت بکشن
عین خود عیسای مسیح!
من هم…
منم سرود آمریکا رو میخونم.
من «داداش تاریکه»م.
مهمون که میاد
میفرستَنَم تو آشپزخونه چیز بخورم،
اما من میخندم
حسابی میلمبونم و
هیکلو میسازم.
فردا
مهمون که بیاد
من همون جور سر میز میمونم و
اون وخ
دیگه دَیّاری جیگرشو نداره که
بم بگه
«برو تو آشپزخونه غذاتو بخور.»
یکی از اون:
حالی شون میشه که من چه قدر خوشگلم و
از خجالت خیس آب و عرق میشن.
خب منم آمریکاییام!
یه سیام من
یه سیام من:
سیا، مث شب که سیاس
سیا، عین اعماق آفریقای خودم.
بَرده شدم:
سزار بم گفت پلههارو براش تمیز کنم
چکمههای واشنگتن رو من واکس زدم.
کارگر شدم:
اَهرام مصرو دستای من بالا برد
مِلاط و شفتهی آسمون خراش وول وُرت رو من درست
کردم.
آوازهخون شدم:
آوازای غمانگیزمو از آفریقا تا جورجیا
تو تموم اون راه دراز با خودم کشیدم.
من بودم که راگ تایم رو ساختم.
قربونی شدم:
تو کنگو، بلژیکیها دستامو قطع کردن.
هنوز هم تو تکزاس منو لینچ میکنن.
یه سیام من:
سیا، عینهو شب که سیاس
سیا، عین اعماق آفریقای خودم.
کوکلوکس
کشیدن بردنم
یه جای خلوتی،
پرسیدن: «ــ به نژاد والای سفید
ایمون داری؟»
گفتم: «ــ ارباب جون
اگه راستشو بخواین
همین قدر که ولم کنین
حاضرم به هرچی صلاح بدونین ایمون بیارم.»
مرد سفید دراومد که: «ــ آخه پسر
چه جوری همچین چیزی ممکنه؟
ولت کنم
که بزنی منو بکشی!»
اون وخ زدن تو سرم و
انداختنم زمین،
بعد، رو خاکا
حسابی لگدمالم کردن.
یکیشون با لاف و گزاف گفت: «ــ کاکا
راست تو چشای من نگاه کن و
بم بگو که
به نژاد شریف ما ایمون داری!»
ولگردها
ما، خیل ِ ناامیداییم
خیل ِ بیفکر و غصهها
خیل ِ گشنهها
که هیچی نداریم
وصلهی شیکممون کنیم
جایی نداریم
کَپَهمونو بذاریم.
ما
جماعت ِ بیاشکاییم
که گریه کردنم
ازمون نمیاد!
دنیای رویای من
من در رویای خود دنیایی را میبینم که در آن هیچ انسانی انسان
دیگر را خوار نمیشمارد
زمین از عشق و دوستی سرشار است
و صلح و آرامش، گذرگاههایش را میآراید.
من در رویای خود دنیایی را میبینم که در آن
همهگان راه گرامی ِ آزادی را میشناسند
حسد جان را نمیگزد
و طمع روزگار را بر ما سیاه نمیکند.
من در رویای خود دنیایی را میبینم که در آن
سیاه یا سفید
ــ از هر نژادی که هستی ــ
از نعمتهای گسترهی زمین سهم میبرد.
هر انسانی آزاد است
شوربختی از شرم سر به زیر میافکند
و شادی همچون مرواریدی گران قیمت
نیازهای تمامی ِ بشریت را برمیآورد.
چنین است دنیای رویای من!
دمکراسی
با ترس یا با ریش گرو گذاشتن
دموکراسی دس نمیاد
نه امروز نه امسال
نه هیچ وخت ِ خدا.
منم مث هر بابای دیگه
حق دارم
که وایسم
رو دوتّا پاهام و
صاحاب یه تیکه زمین باشم.
دیگه ذله شدهم از شنیدن این حرف
که: «ــ هر چیزی باید جریانشو طی کنه
فردام روز خداس!»
من نمیدونم بعد از مرگ
آزادی به چه دردم میخوره،
من نمیتونم شیکم ِ امروزَمو
با نون ِ فردا پُر کنم.
آزادی
بذر پُر برکتیه
که احتیاج
کاشتهتش.
خب منم این جا زندهگی میکنم نه
منم محتاج آزادیم
عینهو مث شما.
هیچ تفاوتی نمیکند
هر کجا که باشد برای من یکسان است:
در اسکلههای سییرالئون
در پنبهزارهای آلاباما
در معادن الماس کیمبرلی
در تپههای قهوهزار هائیتی
در موزستانهای برکلی
در خیابانهای هارلم
در شهرهای مراکش و طرابلس
سیاه
استثمار شده و کتک خورده و غارت شده
گلوله خورده به قتل رسیده است
خون جاری شده تا به صورت
دلار
پوند
فرانک
پزتا
لیر
درآید و بهرهکشان را بهرهورتر کند:
خونی که دیگر به رگهای من بازنمیگردد.
پس آن بهتر که ِ خون من
در جویهای عمیق انقلاب جریان یابد
و حرص و آزی را که پروایی ندارد، از
سییرالئون
کیمبرلی
آلاباما
هائینی
آمریکای مرکزی
هارلم
مراکش
طرابلس،
و از سراسر زمینهای سیاهان در همه جا، بیرون براند.
پس آن بهتر که خون من
با خون تمامی ِ کارگران مبارز دنیا یکی شود
تا هر سرزمینی از چنگال ِ
غارتگران دلار
غارتگران پوند
غارتگران فرانک
غارتگران پزتا
غارتگران لیر
غارتگران زندهگی
آزاد شود،
تا زحمتکشان جهان
با رخسارههای سیاه، سفید، زیتونی و زرد و قهوهیی
یگانه شوند و پرچم خون را که
هرگز به زیر نخواهد آمد برافرازند!
هشدار
سیاهان
دلپذیر و رامند
بردبار و فروتن و مهربانند،
الحذر از روزی که شیوه دگر کنند!
نسیم
بر گسترهی پنبهزاران
هموار میوزد،
الحذر از روزی که درخت از ریشه برکنند!
پایان
نه ساعتی بر دیوار است و
نه زمانی.
سایهیی نمیجنبد از سپیدهدمان تا شامگاه
بر کف سلول.
نه نوری هست
نه حتا ظلماتی.ــ
بیرون ِ در
دیگر
دری نیست
منبع: کتاب احمد شاملو ــ مجموعه آثارــ گزینه ای از شاعران بزرگ جهان
عاشق این وبسایت شدم من.عالی هستید شما
Hi there! I realize this is kind of off-topic but I needed to ask.
Does operating a well-established website such as yours require a massive amount work?
I’m brand new to running a blog but I do
write in my diary daily. I’d like to start a blog so I can easily share my experience
and views online. Please let me know if you have any ideas or tips for
brand new aspiring blog owners. Appreciate it!
Hi, I think your site might be having browser compatibility issues.
When I look at your website in Safari, it looks fine but when opening
in Internet Explorer, it has some overlapping.
I just wanted to give you a quick heads up! Other then that, amazing blog!
عاشق این وبسایت شدم من.عالی هستید شما
BEST FREE YouTube To MP3 Converter
webpage
Эффект достигают барышни самых разных возрастов (также и при климаксе).
приспособления для мужчин:
Капсулы для пролонгации интимного контакта, Препараты от простатита и аденомы.
доставка и выбор продукции для
сброса массы обеспечивается по
Минску и Беларуси без рецепта.
традиционная медицина всегда
помогала в интимной проживания в ремонте
мужских и женских половых функций,
регулярно наслаждаться мощным оргазмом и радовать себя сексом регулярно
что провоцирует хорошей гормональной алгоритму, и здоровью.
Вся продукция сертифицированы,
по любому выбранному товару имеете возможность
ознакомится с отзывами клиентов на
странице подобной отделки.
وای خیلی خوبه ساییتون